mercredi 16 septembre 2009

خاک بر سر اين مجلس! خاک بر سر اين مجلس!

دوشنبه 23 شهريور 1388
خاک بر سر اين مجلس! خاک بر سر اين مجلس!

http://www.assadionline.com/

Assadi3000@yahoo.com

جمشید اسدی


"خاک بر سر اين مجلس!"، "خاک بر سر اين مجلس!". اين ازآخرين کلماتی بود که دکتر محمد مصدق مجلس چهاردهم (۱۳۲۴ـ۱۳۲۲) به زبان آورد. دوسال پيش از آن، وی به عنوان نماينده نخست پايتخت به صحنه سياسی کشور باز می گشت ـ پس از پانزده سال دوری از سياست و کار ديوانی به علت حکومت خودکامه پهلوی اول. اما حالا که باز می گشت باز همچون گذشته برای آزادی و استقلال رهنمود می داد و بر فضای سياسی کشور تاثير فراوان می گذاشت.پايش که به مجلس رسيد در مورد تصويب اعتبارنامه سيد ضيای طّباطبايی که به روشنی پشتيبان سياست های انگستان در ايران بود به نمايندگان هشدار داد و در پی آن و در همان فرصت دو ساله نمايندگی مردم کارهای بزرگ ديگر کرد: مخالفت با دادن امتياز نفت در شمال و جنوب، ارايه سياست ماندنی "موازنه منفی"، تصويب طرح سلب اختيار از دولت برای مذاکره و اعطای امتياز نفت به بيگانگان، افشای وام های فرمايشی از سوی بانک های ملی و سپه به اشخاص صاحب نفوذ، تشکيل گروه اقليت مجلس برای مخالفت با نخست وزيری صدرالاشراف که پيرو رضا شاه در دوران استبدادبود، هشدار به نمايندگان و بلکه به ملت در مورد بحران حکومت پيشه وری در آذربايجان و خطر جدايی و اعتراض شديد به عدم خروج شوروی از کشور، در حالی که بر اساس پيمان سه جانبه، آمريکا و انگليس کشور را ترک کرده بودند.
در کنار اين ها همه، دکتر مصدق کار بزرگ ديگری نيز کرد که همان الهام بخش عنوان اين مقاله و مابقی اين نوشته است. ماجرا از اين قرار بود که مجلس چهاردهم در آخرين روزهای حيات خود قانونی تصويب کرده بود برای به تاخير انداختن انتخابات مجلس پانزدهم تا خروج نيروهای خارجی از کشور. اين بدان معنی بود که برای مدتی کشور از مجلس محروم و قوه مجريه در اداره کشور يکه تاز می شد. صد البته که مصدق آزادی خواه اين را بر نمی توانست تافت و از همين رو دو هفته پيش از پايان مجلس چهاردهم به نمايندگان گفت: بنده از فترت خيلی می ترسم. از فترت چيزهای بدی ديده ام. هر خطری متوجه اين مملکت شده است از فترت شده. اگر قرارداد بسته شده در موقع فترت بسته شده، اگر کودتا شده در فترت شده ... نکنيد اين کارها را آقا! شما سيزده روز بيشتر اين جا نيستيد ... بياييد درب اين مجلس را نبنديد. مجلس را باز بگذاريد.او در شانزده اسفند ۱۳۲۴، چهار روز پيش از پايان مجلس، بار ديگر از نمايندگان خواست که قانون تعطيل انتخابات مجلس پانزدهم را فسخ کنند و قوه مجريه را در اداره مملکت به حال خود نگذارند و نظارت و مقاومت مجلس را از سر راهش برندارند. وقتی نمايندگان هشدار مصدق را ناديده گرفتند و به جای پاسداشت حقوق ملت، راه سازش را برگزيدند، وی نيز بر سرشان فرياد کشيد که "خاک بر سر اين مجلس!"، "خاک بر سر اين مجلس!".حالا، به همان روشنی فرياد مصدق، می توان و بلکه می بايد بر سر واداده های مجلس شورای اسلامی هشتم فرياد کشيد که: خاک بر سر اين مجلس که نمايندگی از حقوق ملت را به توپ و تشری و وعده و وعيدی فروخت. مجلسی که پس از پنج روز مذاکره در مورد صلاحيت وزيران پيشنهادی، به هجده تن از بيست و يک فرد پيشنهاد شده از سوی محمود احمدی نژاد رای اعتماد داد و نشان داد که بيشتر از آن که دل در گرو نمايندگی مردم داشته باشد، سرسپرده يا دست کم وحشت زده از کودتاچيان پاسدار و بيت رهبری است.بقيه اين نوشته شرح اين نکته است که چرا خاک بر سر اين مجلس. فريادی نه از سر بی ادبی، بلکه بر اساس کنايه ای به فرومايگی (فرهنگ دکتر محمد معين): خاک بر سر اين مجلس که حتی شهامت دفاع از نظرات خويش را نيز نداشت. به گفته نايب رئيس اين مجلس، به نظر می رسيد دست کم هشت تا نه نفر از افراد مورد نظر محمود احمدی نژاد برای وزرات رای نيآوردند. مثل وزرای نفت، صنايع، بازرگانی، تعاون، راه و ترابری و حتی وزارت خارجه. پيشتر از آن احمد توکلی، از نمايندگان محافظه کار همين مجلس گفته بود يک سوم کابينه معرفی شده رای اعتماد نخواهند آورد. اما بعد که رهبر، سيدعلی خامنه ای به نمايندگان توصيه کرد به نامزدها رای دهند، ايشان بی اراده و بی اختيار پذيرفتند. بی پروا از قراری که با مردم برای نمايندگی از حقوق ايشان دارند. وادادن اين "نمايندگان" ملت را مقايسه کنيد با مردمی که برای دفاع از رای خويش کشته دادند و به زندان افتادند.خاک بر سر اين مجلس که بی هيچ پروايی سرنوشت مردم را به دست افراد بی کفايت داد و کشور را به باد فنا سپرد. به گفته همان مهندس نايب رئيس مجلس، فقدان تخصص، عدم تجربه و ناتوانايی کاری برخی از نامزد های پيشنهادی احمدی نژاد مورد انتقاد شديد نمايندگان بود، حالا چطور شد وقتی رهبر از ايشان خواست "که در بررسی صلاحيت وزيران پيشنهادی، صرفا جنبه های خاصی را مورد توجه قرار دهند"، يعنی شرط تسليم به کودتاگران را مهم تر از تخصص و تعهد خدمت به مردم بدانند، نمايندگان "باوجدان" و "صديق" هم پذيرفتند که سرنوشت ۷۰ ميليون شهروند کشور پنج هزار ساله را به دست کسانی سپرند که حتی به گفته خودشان بدون تخصص و تجربه و توان لازم برای کار بودند. نگاهی به جدول زير نشان می دهد که به جز شمار اندکی، همچون مهندس رضا تقی پور که با سابقه تحقيقی و تجربی به جا به وزرات فنآوری اطلاعات و ارتباطات برگزيده شد، بسياری بی ربط و ارتباط، بر اين يا آن وزارت خانه تحميل شدند. مثلا وزارت خانه کليدی نفت با ۱۴۷ رای مثبت به مسعود ميرکاظمی سپرده شد که هيچ تجربه ای در اين کار ندارد و تنها بدين دليل انتخاب شده که تسليم محض احمدی نژاد است و بدين ترتيب به گمان قوی باز هم احمدی نژاد از درآمدهای نفتی و حساب دخيره ارزی برداشت های بی رويه و پنهانی خواهد کرد، بدون آن که حتی به خود مجلس کوچک ترين گزارشی دهد.خاک بر سر اين مجلس که از يک سو کميته حقيقت ياب و کميته ويژه رسيدگی به وضعيت بازداشت شدگان در زندان های اوين و کهريزک و شاپور و پاسارگاد و ديگر تشکيل می دهد و از سوی ديگر بدون آن که منتظر گزارش اين کميته ها باشد اعتبار نامه های محمد نجار، حجت الاسلام حيدر مصلحی، احمد وحيدی و کامران دانشجو به عنوان وزرای کشور، اطلاعات، دفاع و علوم را تصويب می کند و عملا شرايط سرکوب شهروندان را فراهم می کند. تازه گويا گذشته از اين کميته ها، کميته فراقوه ای هم با حضور چند نماينده مجلس در دبيرخانه شورای امنيـت تشکيل شده است. نمايندگانی که به وزرای احمدی نژاد رای موافق دادند منتظر گزارش اين کميته آخری هم نشدند. اين همه کميته تشکيل دادند که چه؟خاک بر سر اين مجلس که با ۲۲۷ رای موافق از کل ۲۹۰ نفر نماينده اعتبارنامه احمد وحيدی را برای وزارت دفاع تصويب کرد و حالا با وزيری که به اتهام انفجار ساختمان آميا در بوئنوس آيرس آرژانتين به سال ۱۳۷۳ تحت تعقيب پليس بين المللی است، باز هم ايران در صحنه بين المللی تنها تر خواهد شد.خاک بر سر اين مجلس که بدين راحتی خيانت در امانت می کند و وظيفه نظارتی مجلس بر کارکرد دولت و قوه اجرايی را که حتی در قانون اساسی خودشان هم آمده، ناديده می گيرد و دستور سيد علی خامنه ای را برای نجات دولت بحران زده، متقلب و نامردمی احمدی نژاد می پذيرد.همه عيب مجلس هشتم را بگفتيم، اين را نيز بگوييم که همه نمايندگان در برابر يورش ولايت و دولت کودتا واندادند. همچون نمايندگانی که در مجلس ششم در برابر حکم حکومتی خامنه ای برای بستن فله ای روزنامه ها مقاومت کردند. تاريخ سياسی معاصرايران، به ويژه پس از شهريور ۱۳۲۰ شاهد آن است که انتخابات بسياری از مجالس با تقلب و دستبرد همراه بوده و اما با وجود اين در بسياری موارد اقليتی خوش درخشيد و "ماه مجلس" شد. همچون دکتر محمد مصدق و يارانش در مجلس چهاردهم و شانزدهم.حالا به آخر کار دوره هشتم نيروی قانون گذاری جمهوری اسلامی، دو سالی مانده و در اين مدت نمايندگان سرنوشت تاريخی خود را رقم خواهند زد: "خاک بر سر!" يا "ماه مجلس".
وزيران دولت دهم احمدی نژاد

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire