samedi 21 novembre 2009


پاسخ های عجیب معاون مطبوعاتی ارشاد به گلایه های روزنامه نگاران
بايد براي مردن برنامه ريزي كنيم
بهروز ثمره

محمدعلی رامین معاون مطبوعاتی جدید وزارت ارشاد در دیداری با اعضای روزنامه جهان اقتصاد، در مقام پاسخگویی درمورد مشکلات اقتصادی تولید روزنامه در ایران، در اظهاراتی شگفت انگیز توجه حاضران را به "لزوم برنامه ریزی برای مردن" و اهمیت آموزش خمس و ذکات در روزنامه ها برای افزایش تیراژ آنها جلب کرد.
وی پس از صحبتهایش وقتی در برابر پرسشهای خبرنگاران در باره وضعیت یکی از همکاران دستگیر شده شان و دلیل پلمپ انجمن صنفی قرار گرفت، آنها را سوالهای شخصی و غیر کلی خواند و دفتر روزنامه را بدون پاسخ به این سوالها ترک کرد.
محمد علی رامین معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد احمدی نژاد، که در روزهای اخیر به ترتیب الفبا از روزنامه ها و خبرگزاری های ایران دیدن کرده و با اعضای تحریریه این رسانه ها به گفت و گو می نشیند، هفته گذشته در دیدار با اعضای تحریریه روزنامه جهان اقتصاد به مسائلی همچون تدارک خریداری بهشت، حمایت نکردن معاونت مطبوعاتی از وضعیت زندانیان دربند بر اساس اصل تفکیک قوا، و تلاش برای یکسان سازی مطبوعات و سلیقه های مطبوعاتی از طریق مخالفت با غرب پرداخت. او همچنین سابقه فعالیت حرفه ای خود را تولید "یک تنه" یک نشریه ذکر کرد و گفت اطلاعات دقیقی از کار رسانه ای دارد.
وی در تحریریه روزنامه جهان افتصاد، بعد از سخنانی که رئیس شورای تصمیم گیری این روزنامه درباره دشواری های اقتصادی انتشار یک روزنامه مستقل به زبان آورد، در مقام پلسخگویی گفت: از شما سوال می کنم آیا می دانید قیمت زمین در بهشت متری چقدر است؟ آیا می دانید ارز رایج در بهشت چه ارزی است؟ ما همه به این دنیا آمده ایم تا بتوانیم آنجا را بخریم. افراد بسیار زیادی هستند که دلار و ین فراوان دارند ولی با این همه پول توانایی خریدن بهشت را ندارند. یکی از سوالات مهم این است که ما چه کار می توانیم بکنیم تا سهم خودمان را از بهشت ببریم و به عنوان یک فرد ثروتمند وارد بهشت شویم.
وی همچنین به فانی بودن بشر اشاره کرد و توضیح داد: زندگی همه ما به مرگ ختم می شود و حال که چنین است از همین الان باید برای مردن برنامه ریزی کنیم و زندگی خودمان را در راستای مرگ تنظیم کنیم که اگر از چنین کاری غفلت کنیم دست مان خالی خواهد بود.
وی سپس از سعید تقی پور، رئیس شورای سیاست گذاری روزنامه جهان اقتصاد پرسید: شما چند سالتان است؟ و وقتی پاسخ شنید که 50 سال، ادامه داد: این سالها چگونه گذشته است؟ و تقی پور پاسخ داد خب نمی دانم! ممکن است نیمی به کارهای مفید و نیمی هم به غفلت. محمد علی رامین تاکید کرد: قطعا بیشتر آن به غفلت گذشته است!
وی در ادامه سخنانش با توصیه به سردبیر و کادر تحریریه جهان اقتصاد مبنی بر این که دنباله روی سایر روزنامه های اقتصادی کشور و نیز رسانه های غرب نباشند گفت: نباید تسلیم مکاتب فکری غرب و کاپیتالیسم که روابط بازار را در جهان تعریف می کند بشویم.
وی همچنین از لزوم ارائه آموزش های ضمن خدمت برای اعضای تحریریه سخن گفت و اظهار داشت: جوانان ما در روزنامه ها باید بتوانند حرف تازه ای در عرصه رسانه های اقتصادی جهان مطرح کنند. این کار با آموزش معارف اقتصادی اسلام قابل دسترسی است. پرداختن به موضوع خمس و ذکات در روزنامه ها و مسئله وجوهات شرعی و نقد و تحلیل بازار اقتصاد از همین زاویه باعث می شود به مخاطبان روزنامه افزوده شود.
معاون مطبوعاتی دولت احمدی نژاد اضافه کرد: به شما قول می دهم اگر به این مسائلی که ذکر کردم توجه کنید تیراژ روزنامه جهان اقتصاد در مدتی کوتاه از 15 هزار به 500 هزار نسخه در روز می رسد و شاید هم بالاتر از این شمارگان برود.
محمدعلی رامین سپس در پاسخ به این پرسش یکی از خبرنگاران جهان اقتصاد که برنامه های شما در معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چیست اظهار داشت: حمایت از مطبوعات و روزنامه نگاری فلسفه وجودی معاونت مطبوعاتی است.
پس از این توضیح محمد علی رامین، یکی از خبرنگاران جهان اقتصاد موضوع یکی از خبرنگاران بازداشت شده (جواد ماه زاده) را به عنوان یکی از مصداق هایی که معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد باید پیگیر آن باشد مطرح کرد که رامین در این خصوص توضیح داد: اگر کسی در حوزه مطبوعات جرمی مرتکب شده باشد و جرم او به طور مثال امنیتی باشد ما نمی توانیم پیگیر باشیم. این مسئله با دستگاه قضایی مربوط می شود و شما می دانید که نظام جمهوری اسلامی ایران نظامی قانونمند است که ساختارهای مشخصی دارد. یعنی هر کدام از بخش های آن به صورت مجزا عمل می کنند و سایر بخش ها از جمله قوه مجریه اجازه دخالت در آن را ندارند.
وی سپس به برنامه های معاونت مطبوعاتی در دوره جدید اشاره کردو گفت: آن چیزی که به معاونت مطبوعاتی بر می گردد این است که شرایطی فراهم کنیم تا رسانه های مکتوب محدوده کاری خودشان را بدانند. یعنی سلیقه ای عمل نکنند. چرا که با سلیقه ای عمل کردن کار درست نمی شود. در چنین شرایطی نه تنها کار ها درست پیش نمی رود بلکه همه خسته می شوند و دچار تردید هم خواهند شد. آیا در این شرایط می توانید از کارتان لذت ببرید؟ بنابراین اگر حد کار هر کسی مشخص باشد هیچ کس دچار مشکل نخواهد شد.
وی تهیه پیش نویس قانون جامع مطبوعات کشور را یکی از برنامه های خود برای دستیابی به این که هر کسی در چار چوب مشخص کارهای خود را انجام بدهد توصیف کرد.
وی در همین رابطه توضیح داد: وقتی که این چار چوب ها مشخص نباشد شرایطی پیش می آید که مدیر مسئول روزنامه از متولیان ناراضی باشد، مسئولان از مدیر مسئول ناراضی باشند، خبرنگاران از مدیر مسئول و مدیر مسئول از خبرنگاران ناراضی و مردم هم از همه ناراضی باشند. در این میان هم معلوم نیست که خدا از چه کسی راضی باشد.
رامین همچنین بالا بردن ضریب نفوذ رسانه های کشور در حوزه ملی را یکی از برنامه های مهم خود توصیف کرد و اظهار داشت: من یک مثالی برای شما مطرح می کنم. دو دهه از عمر من در غرب گذشته است. خب من ادعا می کنم که رسانه را به خوبی می شناسم. یعنی با جنس روزنامه و رادیو و تلویزیون و سایر رسانه آشنا هستم. خب من از سالهای پیش با دغدغه های شخصی وارد عرصه مطبوعاتی شدم. یکی از کارهای من انتشار ماهنامه ای بود که شخصا متولی انجام آن بودم.
معاون مطبوعاتی احمدی نژاد انتشار یک نشریه را به صورت فردی و یک نفره جزء افتخارات خود نام برده و اضافه کرد: ماهنامه امامت جزو نشریاتی بود که در 120 صفحه منتشر می شد و همه کارهای آن از ابتدا تا انتها را خودم انجام می دانم. فقط حروفچینی با من نبود و یک حروفچین استخدام کرده بودم تا مطالبی که می نویسم را تایپ کند. وگرنه تهیه مطلب و عکس برای تمام 120 صفحه این نشریه با شخص من بود.
وی ادامه داد: این ماهنامه پس از 3 شماره به تیراژ 20 هزار نسخه رسید. تا جایی که دیگر نمی توانستم این نشریه را به دست مخاطبانش برسانم. چون مخاطبان نشریه هم مثل من فقیر بودند و این نشریه را به صورت رایگان می خواستند. خب این مسئله از نظر مالی برای من سخت بودبه همین خاطر نشریه را متوقف کردم.
محمد علی رامین همچنین ایجاد رضایت مندی فراگیر در عرصه رسانه ها را یکی از برنامه های مهم حوزه معاونت مطبوعاتی در دوره جدید ذکر کرد و رضایت عمومی از رسانه ها را نتیجه انتخاب تیتر ها و مطالب ضدغربی دانسته و گفت: باید کاری کنیم که همه از هم راضی باشیم. خب در نظر داشته باشید که مثلا اگر تیترهای مان را طوری انتخاب کنیم که تیرگی افق ها را در پی داشته باشدخودمان به تدریج افسرده می شویم. در حالی که اگر درست حرکت کنیم در عرصه ایران فرهنگی می توانیم حداقل 100 میلیون مخاطب داشته باشیم. این مخاطبان فقط به ایران اختصاص نخواهند داشت و هند و افغانستان و تاجیکستان وکشورهای دیگری را نیز شامل می شود. اگر در رسانه های مان مقابل قطب غرب حرف تازه ای بزنیم در این شرایط است که می توانیم موفق باشیم.
محمد علی رامین در ادامه سخنانش مطبوعات را رکن چهارم مردم سالاری دینی در ایران توصیف کرد و با تاکید بر این که "به جای واژه مردم سالاری دینی از واژه دموکراسی آن طور که خبرگزاری ایلنا استفاده کرده بود - و سپس آن را اصلاح کرد - استفاده نکنید" گفت: معتقدم یک نظام اصیل و مردمی همان طور که به قاضی، پلیس، پزشک، بازارو صنعت نیاز دارد به مطبوعات هم نیازمند است. بنابراین مطبوعات می توانند یکی از ارکان کشور باشند. البته تفکیک روزنامه های دولتی و غیر دولتی در این میان غلط است. خب وقتی سایر ارکان کشور در عین حال که از هم مستقل هستند، در کار هم دخالت نمی کنند، مراقب هم هستند، در پیگیری امور مشترک و کلان نظام به صورت واحد عمل می کنند، فلسفه وجودی شان خدمت رسانی است و با دقت و حساسیت و قانونمند شکل گرفته اند، مطبوعات نیز مانند سه رکن دیگر از این ویژگی ها برخوردار است.
وی سپس در همین رابطه به نبود تشکل هایی که خبرنگاران کشور بتوانند به آن تکیه کنند اشاره کرد و گفت: بودند کسانی که تشکل هایی را در حوزه مطبوعات تشکیل دادند تا پلی برای سایر خبرنگاران باشد اما با تخلف های شان در واقع عاملی شد برای سقوط خودشان.
صحبت های محمد علی رامین که به این نقطه رسید یکی از خبرنگاران جهان اقتصاد از او پرسید شما اظهار داشتید که همه ما عضو یک خانواده هستم. پس چرا شما به عنوان پدرخانواده درهمین حد پیگیری نمی کنید که جواد ماه زاده در این دو سه هفته ای که بازداشت شده است کجا و توسط چه نهادی و به چه جرمی بازداشت شده است. رامین در این خصوص توضیح داد: شما به نوعی سوء استفاده می کنید از این فضا چرا که من مطالب کلان و مهم تری را بیان می کنم که تاثیر گذاری آن برای همه فعالان رسانه ای و مطبوعات است ولی شما فقط حرف شخصی خودتان را می زنید.
وی همچنین در میانه سوال یکی از خبرنگاران جهان اقتصاد که در باره دلایل پلمپ دفتر انجمن صنفی روزنامه نگاران به عنوان یک تشکل فراگیر با بیش از 4400 عضو و مقبولیت میان اعضایش توضیح می داد محل تحریریه جهان اقتصاد را ترک کرد.

حاشیه
محمد علی رامین اما در همین گفت و گو که با نکات و حواشی فراوانی همراه بود، چک پولی 50 هزار تومانی از جیب خود خارج کرد و اظهار داشت هر کسی که بتواند یک خبر از خبرگزاری ایلنا به او نشان بدهد که این خبرگزاری خبر "مطبوعات رکن چهارم دموکراسی" (به نقل از وی) را به "رکن چهارم مردم سالاری دینی" تغییر نداده باشد جایزه را از آن خودش خواهد کرد (ظاهرا برای مطمئن شدن از این که آن تیتر حتما و در تمام نسخه های خبر اصلاح شده است). اما وقتی یکی از اعضای تحریریه خبری را در سایت تابناک به نقل از خبرگزار ایلنا به او نشان داد از اهدای جایزه خودداری کرد.
محمد علی رامین پس از این که از اهدای جایزه اعلامی اش صرف نظر کرد درخواست کرد با وجهی که در نظر گرفته است برای حاضران شیرینی خریداری شود اما چون مقدمات پذیرایی از قبل فراهم شده بود تعارف کردن شیرینی به کارکنان تحریریه را خود به عهده گرفت. او که پس از شیرینی می خواست به همه میوه هم تعارف کند، با اصرار رئیس شورای یاستگذاری روزنامه از این کار صرف نظر کرد.






vendredi 20 novembre 2009

بیماری مرموز زنان زندانی سیاسی

بیماریهای مرموزی که زنان زندانی سیاسی دچار آن می شوندفعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران : بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دانشجوی زندانی شبنم مددزاده ازناراحتی حاد تپش قلب رنج می برد. علیرغم گذشت 20 روز از ناراحتی قلبی او و شدت یافتن آن از درمان وی بدلایل واهی خوداری می کنند.عدم درمان باعث شده که جان او را درمعرض خطر جدی قرار دهد. دانشجوی زندانی شبنم مددزاده از 20 روز پیش دچار تپش قلبی شده است و ناراحتی او بسیار نگران کننده است.او بسیار جوان است و همچنین خود و خانواده اش سابقۀ قبلی این نوع بیماری را نداشته اند. زندانی سیاسی شبنم مددزاده تا به حال چندین بار بخاطر شدت یافتن ناراحتی قلبیش به بهداری زندان اوین مراجعه کرده است ولی به او گفته شده است دستگاه نوار قلب آنها خراب است و نمی توانند برایش کاری انجام دهند. یکی از پاسداران زن شاغل در بهداری زندان بنام غفاری خطاب به خانم مددزاده می گوید: ما شما را اینجا نیاوردیم که نجات بدهیم ،شماها را اینجا آوردیم که زجر کشتان کنیم.این جواب کسی است که باید امدادهای پزشکی به بیمارانی که نیاز مبرم به آن را دارند را بدون توجه به اعتقادات و دیدگاههای آنها برساند. گفتۀ این فرد حاکی از نیات پلیدی است که بازجویان وزارت اطلاعات در لوای کارکنان بهداری زندان در پی آنها هستند. آنها حتی در مراکزی که تحت عنوان درمانی در زندانها ایجاد کرده اند زندانیان سیاسی را تحت فشار و مورد تهدید قرار میدهندو سعی در حذف فیزیکی آنها دارند و ابائی هم از گفتن نیات پلید خود به قربانیانشان ندارند.خانواده مددزاده پس از اطلاع از جواب غفاری از کارکنان بهداری زندان اوین به فرزندشان شوک شدند. برای درمان و نجات فرزندشان به مقیسه ای از اعضای کمسیون مرگ، قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 و رئیس فعلی شعبۀ 28 دادگاه انقلاب که مسئولیت پرونده هر دو فرزندشان را در دست داردمراجعه کردند. مقیسه ای با رفتاری توهین آمیز و خشن قبل از اینکه اجازۀ صحبت به آقای مددزاده بده خطاب به این پدر دردمند که 72 سال سن دارد گفته است : تومنافقی، و بعد از آن بطور توهین آمیزی خطاب به این پدر گفت: برو ،برو بیرون و اجازه مطرح کردن مشکل فرزندانش را به او نداد. از زمان انتقال زندانیان سیاسی زن به بند عمومی بطور مرموزی هر کدام از آنها دچار ناراحتی شده اند که سابقۀ قبلی این نوع بیماری را نداشته اند علاوه بر شبنم مددزاده خانم مهسا نادری دچار سردردهای شدید و مستمر است. از طرفی دیگر تا به حال چندین بار است که دادگاه این دانشجوی در بند و برادرش فرزاد مددزاده به دلایل واهی به تعویق افتاده است و قرار است که روز 14 آذر ماه دادگاه آنها تشکیل گردد.خانم مددزاده و سایر زندانیان سیاسی زن مدتی است که از ملاقات حضوری با خانواده هایشان محروم هستند این در حالی است که زندانیان عادی و خطرناک بصورت هفتگی از ملاقات حضوری بهره مندند.دانشجوی زندانی شبنم مددزاده اول اسفند 1387 توسط مامورین وزارت اطلاعات ربوده شد و با طرح فریبکارانه ای بردار او رابه اداره اطلاعات فراخواندند و وی را دستگیر کردند . آنها بیش از 7 ماه در بند مخوف 209 زندان اوین زندانی بودند . ونزدیک به 8 ماه است که در بلاتکلیفی بسر می برند.




نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 20:54:07 توسط بیمار
مبارزان که متانسب با نوع فعالیت و اگاهیشان و با داشتن عقیده محکم کیسه همه گونه سختی را به تن خود کشیده اند،وقتیکه در دام افتاده گروگان این ادمخواران میشوند،تا حدودی میتوانند با روحیه قویتری بر خود مسلط باشند که انهم باز مطلق نیست و این جانیان که سالها دوره دیده هستند با انواع اقسام شیوه ها و تکنیکها ،کوه هم باشی خوردت میکنند. گفتنش ساده است! حاضری هزار بار کشته میشدی اما هویت انسانی ترا نگیرند.. و شما توجه کن که یک جوان انهم دانشجو که هیچ زمان در فعالیت کلاسیک سیاسی حزبی یا سازمانی نبوده تا دست اویزی مبارزاتی داشته باشد!و فقط برای مسائل صنفی خود یا بطور اتفاقی دستگیر شده باشد و زیر دست این خون اشامان وحشی گرفتار شود و از اول دستگیری با چنان فحاشی و بی شرمی -کتک-شلاغ-ووو چنان ترسی در ادم بوجود میاورندکه اگر زنده بماند تا اخر عمر نیاز به انواع دکتر ودارودارد.عزیزان بدانید در زمانی که ما در خواب ناز هستیم ! عزیزان در بند ما در حال شکنجه و شلاغ و ترس ودرد ووو قرار دارند .و ما باید این مهم را هم خیلی جدی بگیریم و این عزیزان را تنها نگذاریم و هر روز در مقابل زندانها تجمع کرده و اعتراض کنیم

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 16:26:16 توسط ولي
زمان آن فرارسيده است كه جامعه جهانى رژيم آخوندى را بهخاطر نقض وحشيانه حقوقبشر و بهخاطر تلاشهاى شومش براى دستيابى به بمب اتمى مورد تحريمهاى همه جانبه قرار دهد. تعلل و كارشكنى در اعمال اين تحريمها هم صلح را در منطقه و جهان به خطر مىانجامد و هم به كشتار و سركوب مردم ايران مدد مىرساند.

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 15:59:37 توسط رنگین کمان1
دوستان, اگر داروی نظافت و کافور در غذا نباشه, ساعتها انتظار برای بازجویی در راهروهای زندان, دلهره اینکه انسان باصطلاح خراب نکنه خودش تپش قلب و سردرد میاره, چون خیلی انرژی میبره. بازجویی و فشارهای روحی و کابل, توهین و تحقیر, بی خبری از خانواده باعث میشه انسان شبها کم بخوابه و این کم خوابی میتونه دلیل این مریضی ها باشه.

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 15:05:40 توسط مملي ف
آهاي اهريمنان بيت رهبري, شماها بايد حسابي تهي مغز و بي همه چيز باشيد كه اينگونه به سيم آخر زديد و در حين گور به گور شدن, در و ديوار و پرده و هر چيزي كه بدستتان ميرسد با خود به جهنم سراي سقوط تان ميكشيد!! خاك بر سرتان كنم با آن فرماندهان و رهبران تهي مغزترتان, .. ولي اگر تصور كرديد از اين مهلكه جان سالم بدر ميبريد, زهي خيال باطل.. زهي خيال باطل! دانه به دانه تان را دنبال خواهيم كرد و اينبار با زباني كه مي فهميد با شما صحبت خواهيم كرد. اكثرتان شناسايي شده ايد با نام و آدرس دقيق محل زندگي نكبت بارتان. تكه تكه تان ميكنيم بيشرفهاي هرز , طوري شما را از ايران بيرون ميكنيم كه ساليان سال مردم دنيا از اين حركت تاريخي بگويند و بنويسند.




نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 23:17:32 توسط امجد
مثلا این روضه خوان مداح تیر خلاص زن می خواهدچه دسته گلی به سر مردم آذربایجان بزند/ انجایی که صمد بهرنگی ها وکسانی مثل احمد کسروی را به خود دیده است /این پست فطرت جانی چه حرفی با مردم آن سامان دارد/دم از اتحاد ایران حکومت صفوی می زند آنان هم زالوهای کثیفی بودند که مثل بارگاه خلیفه ایران را در دام این مذهب خرافی که باعث ویرانی ونابسامانی ایران شده اند سوق دادند/ ننگ ونفرت بر تیر خلاص زن.

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 22:53:37 توسط ننه لیلا
ننگ بر این رژیم که همش نیرنگ است و دروغ.این احمقان هنوز نفهمیده اند که دیگه با وجود اینترنت و رسانه های امروزی دروغهایی از این سنخ تنها به بی اعتباری خودشان اضافه میکند و بس. ننگت باد شریعتمداری.به امید روزی که در دادگاه شاهد بمحاکمه کشیده شدنت باشیم.بی شک آنروز دیر نیست.

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 22:32:39 توسط بهروز
از این ورق پاره که مایه ننگ این اوباش است انتظار بیشتری داشتین دوستان؟؟ از کوزه همان تراود که دروست. با آرزوی به درک واصل شدن هرچه زودتر شریعتمداری دجال.

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 22:28:09 توسط Amin
"همه ايرانيان"، شريك آينده اين خاك پر گهرند. اما چشممان به رفتار همه دوستان و دشمنان ملت هست و چيزي را نه فراموش مي كنيم و نه در اين مقطع تاريخي، مي بخشيم. :" ما يك ملت هستيم و كودتاچيان اقليتي غاصب و رفتني اند."

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 21:39:53 توسط ایمان
هاها. من موندم اینهمه از تکنولوژی غرب استفاده می کنن چرا غرب رو فحش می دن پس...

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 20:42:02 توسط ساسان اسلامشهر
توپ تانک بسیجی فتوشاپ دیگر اثر ندارد به احمقی بگویید دیگر ولی ندارد.............ولی همان علی گدا

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 19:02:39 توسط said
واقعا جاي شرم است كه رز يم هميشه با تقلب و حيله به مردم نشان ميدهد هوادار زياد دارد ٠ ولي مردم ما خوب ميدانند كه رزيم جز فريب چيزه ديگري نيست ٠

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 18:29:16 توسط pirmrd va darya
خوشحالم! زمانی‌ غم میگرفتم.. دلم خالی میشد از جمع میلیونی این جمأعت حاکم با ۳ تا سوت به هر دلیل کلی‌ آدم جمع میکردند کلی‌ هم پز میدادند خوش حالم نمردم رسوایی اینها را دیدم حالا برای رتوش عکس‌هاشون باید پز بدن خوب بدن ما که بخیل نیستیم

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 18:20:06 توسط تبريزلى
رژيم آخوندى روى ٣ پايه استوار است كه اگر يكى از اين پايه ها حذف شود رژيم سرنگون خواهد شد٠دروغ گفتن٠ايجاد ترس٠پول نفت

شانزده آذر
















بی اعتنایی تبریزی ها به سفر احمذی نژاد


بی اعتنائی تبریزی ها
به سفر احمدی نژاد
از سفر بی رونق احمدی نژاد به تبریز و رجزخوانی تهدیدآمیز خود در میدان تختی تبریز، چند گزارش برای پیک نت ارسال شده است، که در این شماره می خوانید. شمار دانش آموزان دوره راهنمائی که آنها را به ورزشگاه تختی آورده بودند آنقدر زیاد بود که سایت های وابسته به دولت مجبور شدند از "حضور پر رنگ نوجوانان" در مراسم سخنرانی بنویسند! این دانش آموزان را بعد از مراسم به حال خود رها کردند و بسیاری از آنها در خیابان سرگردان شده بودند زیرا راه بازگشت به خانه هایشان را بلد نبودند. احمدی نژاد در ورزشگاه تختی تبریز، خشمگین از بی اعتنائی مردم این شهر نسبت به وی، خطاب به آنها که در وسط زمین چمن فوتبال چتر به سر ایستاده بودند و اکثریت آنها بسیجی و سپاهی و انتظامی بودند گفت: "قلم پای مخالفان را بشکنید!" اشاره او به 16 آذری بود که در راه است و مخاطبان نیز همان هائی بودند که 5 ماه است قلم و سر و دست و پا می شکنند!

بیمه استقبال از ریاست جمهوری ضروری است


مردم مو را از ماست می کشند!دشواری مونتاژ فیلم هادر سفرهای استانی احمدی نژاد
این ریش با دو خروار سریش هم به صورت مردم چسبیده نمی شود
با سلام- برای استقبال فرمایشی از احمدی نژاد در تبریز، استانداری آذربایجان اتوبوس های کاخانجات و ادارات دولتی را به خدمت گرفت تا روستائیان اطراف تبریز را به شهر بیآورد.
از چند دانش آموز مدرسه راهنمایی شنیدم که از طرف مدرسه به آنها گفته شده بود اگر در مراسم شرکت نکنند نمره انضباط آنها صفر خواهد شد. شب قبل از سفر هم علیرغم اینکه شب شهادت امام نهم (امام محمد تقی جوادالائمه) بود، بسیجیان مساجد طرفداراحمدی نژاد که عموما هر نوع شادی را در چنین ایامی جرم تلقی می کنند در معابر شیرینی و شکلات پخش میکردند. با توجه به اینکه شرایط جوی این روزها در آذربایجان آنقدر هم وخیم نیست و پروازها انجام می شدند، دلیل واقعی تاخیر سفر احمدی نژاد به تبریز فقط می توانست 24 ساعت فرصت بیشتر برای بسیج نیرو باشد که با شکست روبرو شد.
برایتان یک تصویر از یکی از روزنامه های محلی هم فرستادم که در آن بر ضرورتبیمه شدن کسانی تاکید شده که از روستاها به تبریز آورده شدند. البته این خبر را طوری منعکس کرده بودند که گویا هرکس برای استقبال از احمدی نژاد به تبریز بیآید و یا در تبربز باشد و از او استقبال کند بیمه تامین اجتماعی یا خدمات درمانی میشود.

samedi 14 novembre 2009

پزشک بازداشتگاه کهریزک "خودکشی" کرد

زشک بازداشتگاه کهریزک "خودکشی" کرد
نوروز: دکتر رامین پورارزجانی، که دوران خدمت سربازی خود را به عنوان پزشک در بازداشتگاه کهریزک سپری می کرد در پی اتفاقاتی که بعد از آشکار شدن وقایع بازداشتگاه کهریزک به وقوع پیوست خودکشی کرده است.
این پزشک وظیفه و دانشجوی ممتازی که با رتبه دو رقمی در کنکور سرتاسری قبول شده بود اولین قربانی برگزاری دادگاهی غیرعلنی است که در پی حوادث این بازداشتگاه مورد سئوال و اتهام قرار گرفته بود.
درحالیکه متهمان اصلی ضرب و شتم وحشیانه زندانیان این بازداشتگاه متعلق به نیروی انتظامی تاکنون مورد سئوال قرار نگرفته اند و حتی قاضی مرتضوی با اعمال فشار بر نمایندگان مجلس ازقرائت گزارش کمیته حقیقت یاب مجلس هشتم جلوگیری می کند، رامین پورارزجانی، پزشک 26 ساله، متهم می شود که در ماجرای شهادت زندانیان کهریزک مرتکب قصور پزشکی شده است و تهدید می گردد که پروانه پزشکی اش لغو و برای 5 سال راهی زندان خواهد شد.
به دنبال آشکار شدن جنایات وحشیانه ای که در بازداشتگاه کهریزک صورت گرفت و حتی به "گوانتاناموی ایرانی" معروف شد، پرونده ای در دادگاه نظامی قظات برای دادستان پیشین تهران و جانشین فرمانده نیروی انتظامی که به صورت مستقیم مسئول حوادث مرتبط با این بازداشتگاه بودند تشکیل می شود و مقامات قضایی هم قول می دهند در سریع ترین زمان ممکن به این پرونده رسیدگی کنند. اما مطابق اکثر پرونده های مربوط به مقامات قضایی و نیروی انتظامی در تمام سال های اخیر نه تنها افراد فوق مورد سئوال و محاکمه قرار نمی گیرند بلکه با امدادهای غیبی اتهامات و متهمان دیگری برای این واقعه تراشیده می شود و پرونده به بیراهه می رود و قربانیان جدیدی برای این پرونده ها دست و پا می شود که آخرین نمونه آن هم یک پزشک وظیفه مسئول در بازداشتگاه کهریزک است.
پیش از این در جریان حوادث کوی دانشگاه و اتفاقاتی که کشور را برای یک هفته در بحران فرو برد یک سرباز نیروی انتظامی تنها به اتهام سرقت ریش تراش مورد مواخده قرار گرفت و تمام افراد مسئول که در گزارش شورای امنیت کشور هم به دخالت آنها در این بحران اشاره شده بود تبرئه شدند.
مشابه این اتفاق قرار بود برای متهمان پرونده قتل های زنجیره ای انجام شود اما اصرار محمد خاتمی بر کندن غده چرکین این وزارتخانه در نهایت منجر به دستگیری سعید امامی شد؛ هرچند او هم در زندان قوه قضائیه با آنچه که خودکشی با داروی نظافت خوانده شد، فرصت این را پیدا نکرد که همدستان خود را به صورت کامل معرفی کند.
در این بین هرچند خودکشی این پزشک و سرباز وظیفه نکته ابهام پرونده متهمان بازداشتگاه کهریزک است، اما نفس خودکشی کسی که درون زندان جنایات وحشیانه علیه زندانیان را به چشم خود دیده است و می تواند هرلحظه نسبت به معرفی عاملان جنایت با دلیل و مدرک اقدام کند، ابهام آمیز به نظر می رسد.
این سئوال جدی هم مطرح است در حالیکه افرادی مثل بهزاد نبوی به دلیل اخلال در ترافیک تهران از طریق شرکت در راه پیمایی به اقدام علیه امنیت کشور متهم می شوند و بیش از 5 ماه در زندان انفرادی قرار می گیرند و حتی در دادگاه ادعانامه های چندین صفحه ای علیه آنان قرار می شود، چطور ممکن است کسانی که مسئول مستقیم شهادت چندین جوان ایرانی هستند به آن اندازه اقتدار داشته باشند که نه تنها از قرائت گزارش کمیته حقیقت یاب مجلس جلوگیری کنند، بلکه خود را نیز از هر اتهامی مبرا بدانند و با اعمال نفوذ از انتشار گزارش های مربوط به رسیدگی به این پرونده نیز جلوگیری نمایند.
افکار عمومی از یاد نخواهد برد بازداشت شدگان سیاسی حوادث اخیر اکثراً یک یا دو روز بعد از انتخابات دستگیر شدند و تا روز برگزاری انتخابات تمام فعالیت های آنان از نظر دولت مستقر هم قانونی بوده است. آنگاه برای این افراد ظرف دو روز اتهامات چندین صفحه ای قرائت می شود و صدا و سیمای دولتی از بیان هر اتهامی علیه آنان دریغ ندارد؛ اما افرادی که مسئول شهادت جوانان کشورمان هستند می توانند پرونده ای را تا آن اندازه به بیراهه ببرند که در نهایت دادگاه مدعی شود دلیل کافی برای متهم کردن و اثبات مجرم بودن این افراد ندارد. رویه ای که طی سالیان اخیر بارها و بارها در دستگاه قضائی کشورمان تکرار شده است و به نظر نمی رسد که اراده ای مبنی بر این راه و روش غیرعادلانه، غیرقانونی و غیرمشروع وجود داشته باشد.
[تاريخ مطلب: بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹]
[




نظرات خوانندگان

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 13:24:05 توسط فريد
چرا آدم عاقل وقتي ان جنايات رو ببيند خودكشي ميكند الان وضعيت نيروهاي رژيم خيلي خرابه اين يك امر طبيعيست از طرفي بايد مردم خودشون رو سركوب كنند و از طرف ديگر حكومتي كه براش خدمت ميكنند ثبات ندارد هر لحظه امكان سقوطش هست ان وقت تكليف نيروهاي آن چه خواهد بود اگر شما باشيد نگران و افسرده نميشويد ميدانيد مجازات تجاوز و شكنجه چه است يك لحظه فكر كنيد افسر نيروي انتظامي هستيد در يك خانه سازماني با زن و بچه با يك حقوق بخور و نمير در مقابل ٧٠ ميليون آدم عصباني قرار داريد چه حالي بهتون دست ميده ضربه اي كه تظاهراتهاي مردمي به رژيم و نيروهاي آن ميزند هزار برابر بدتر از يك درگيري بزرگ با يك نيروي خارجيست آنجا ميگويد اگر هر بلاي سرم بياد بخاطر دفاع از وطنم بوده بهش افتخار ميكنه ولي جنگ با مردم قضيه فرق ميكنه بايد بره با باطوم بزنه تو سر خواهر و مادر مردم اكثر آدمهاي جهان حاضراند اعدام شوند ولي اينكار رو نكنند اگر هم دست به اينكار بزند وجدان دروني انسان آدم رو از درون ميخورد يا خودكشي ميكند و يا با مسلسل به هم قطارانش حمله ميكند بهتون قول ميدم چندتا تظاهرات ديگر رژيم كله پا ميشه.

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 12:34:17 توسط مملي ف
بايد قلب سپاه را هدف گرفت, سپاه همه كاره ي فعلي ست و بتازگي هم مزه ي پولهاي كلان و بيحساب زير زبانشان مانده, بهمين خاطر ماموريت اصلي خود را كه حفاظت از مرزها و انقلاب دروغين ۵٧ بود فراموش كرده و به اقتصاد گراييدند و هم اكنون هم در حال تصاحب ( قصب ) يكي پس از ديگري از مهمترين تشكيلات كشوري هستند و براي تداوم اين اوضاع هم دست به هر جنايت و رذالتي خواهند زد, ولي در عين حال وحشت هم دارند چون خودشان بهتر از هر كسي واقف به جنايات و خيانتهايي كه به مردم شريف و مظلوم ايران كرده اند ميباشند, خود ميدانند كه ناحق اند و ظالم بهمين دليل, در انتها مردم پيروزند و روسياهي براي ذغال ميماند.

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 11:43:52 توسط دلبند
اینطور که معلوم است او را هم خود کشی کرده اند تا صورت مسأله با پاک کرده باشند. این پزشک که کمی از سعید اسلامی نداشت بلکه بر او بسیار شرف داشته است که سربازی بوده که بالاجبار مجبور به همکاری با رژیم را در جنایاتش در کهریزک داشته است.

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 11:41:50 توسط ضدآخوند
اين هم يک جنايت ديگر مثل هروز. مگر آدم عاقل خودکشی می کند. در اين رژيم يعنی قبول همه جانبه رژيم جنايتکار و يا قبول مرگ ضروري. ديگر جريان جنبش سبز هم فايده نداشته و نخواهد داشت.

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 10:50:39 توسط سی ریش
در حکومت جنایتکار و کذابی که ، شاهد قتل ندا را قاتل اعلام میکند و توسط چند ده رأس فاطمه کماندو و فرزندان نامشروعشان در جلوی سفارت انگلیس خواهان محاکمه دکتر حجازی میشوند!؟ جای تعجبی ندارد که سعید امامی را واجبیل میخورانند و دکتر زندان کهریزک را ، از ترس افشای جنایاتشان خودکشی میکنندش

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 10:45:43 توسط هم وطن
خواهش میکنم گوانتاناموی امریکایی را با کهریزک مقایسه نکنید چون مقایسه درستی نیست.در گوانتانامو مگر به زندانی ها تجاوز کردند.در ضمن زندانی های آنجا نیروهای القاعده و یا طالبان هستند که با نیروهای امریکایی در حال جنگند واسیر شدند.البته رفتار امریکایی ها هم قابل سرزنش است. ولی این آقایان با هموطنان خودشان به آن شکلی که عمل کردند فقط قابل مقایسه با زندانهای استالینی و هیتلری است.که از آنها هم به مراتب بدتر بوده و هست.

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 10:44:04 توسط amin
حجت عزیز، دلسوز ایران زمین، قربان کلام شیرینت. جمهوری خون و جنون با ظهور پلید خودش نه تنها بسیاری لغات را به ابتذال کشاند و یا از معنی تهی کرد ( مهر و محبّت، پایداری، مبارزه، راستی‌ و صداقت، شهادت،... ) لغات جدیدی نیز اضافه کرد. " خودکشی شدن " بی‌ شک یکی‌ از اون لغات می‌باشد. تندرست و پایدار باشی‌.

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 10:13:07 توسط ارمان
اولین خودکشی بدستور خامنه ای واحودی نژآداین زمینه مشارکت درمدیریت جهان است خامنه ای به هیچ دین وخدا وپیغمبری اعتقادنداشته وندارد وفکر می کند سربازی را بکشد میتواند از دست انتقام خلق بگریزد ماجرای کهریزک زیر نظر مجتبی خامنه ای است وپروند ه کهریزک برای همیشه در تاریخ ایران مفتوح است

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 09:48:38 توسط نازنین
چون در ایران قاتل گیرند ..بس هر انکه انجاست گیرند شامل شاهدان هم میشود.این جوان ممتاز بزشگی سرباز اگر میامد بیرون هم مثل اقای حجازی قاتل شناخته میشد خودش را اعدام کرد که خواهران حقوق بگیر شهر نوئی (کمیته ها ی امداد) اقایان بعد از 4 ماه درخواست مجازاتش را نکنند .من ماندم این خدائی که هر روز میلیونها ادم صداش میکند کدام بستو از شرمندگی قائم شده که این همه ظلم بس نیست ؟.خبر دیگر که مواد فراوان در سطح تهران بخش میشه...ای جوانان غیور اینها نشانه زبونی دشمن بوده وهست که بخواهند ایرانیان را بی غیرت کنند روزها شما را کتک بزنند و شبها مسکنش را به شما بفروشند .همان بالای بلند قرار بگیرید و خدایتان را صدا کنید وروز هم بریزید بیرون و این جانیان را رسواکنید.تا قرار را بر قرار ترجیج دهند ایران جای خائنین و تازیان نیست مرگ سی سال و شیون 100 سال برای ازادی بس است ...غیرت کنید یکبار بنیادش براندازید و طرحی نو دراندازید که فردای شما و فرزندان شماست ...ما همه با هم هستیم به امید بیروزی فرزندانمون...

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 09:35:55 توسط حمید سلطانی
در حکومتهای ایدئولوژیک از این اتفاقات می افتد. در جمهوری منفور ولایی هم اتفاق ا ز این دست کم نبوده است از ترورهای سربازان گمنام گرفته تا قتلهای زنجیری ومرگها به مانند مرگ یادگار امام جلاد. خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه رو شود هرکه در او غش باشد

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 09:20:15 توسط mohemnist
He did not committed suicide, he was committed suicide. The question is by whom?

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 09:08:27 توسط حجت
بعضی ها خود کشی میکنند و بعضی ها خود کشی میشوند. این پزشک از کدام دسته است، ما فعلاً نمیدانیم ولی بزودی با سقوط رژیم اهریمنی که هم بایران و هم باسلام خیانت کرده (وهموطنان ما که هنوز باسلام اعتقاد دارندبایدخیانت رژیم راباسلام شناخته باشندویابا استفاده ازدیده های خود باین نتیجه برسند) رازهای مگو فاش خواهد شد و پرده ها بکنار خواهد رفت و شاید یکی هم واقعیت این خود کشی است که من درحال حاضر معتقدم که ایشان خودکشی شده است.

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 09:01:55 توسط قاضي عدالت
از كجا كه اپن پزشك خود كشى كرده باشد به احتمال زياد براي از بين بردن مدارك خود پزشك را از بين بردن٠ كور خوندن ملت همه اين جانيهارا مى شناسد وروزى بايستى جوا بگوى جنايات خود باشند٠خامنه اى جلاد خودت ومشتبي براى آنروز آماده كنيد٠

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 08:59:27 توسط آزاده
خودکشی داده اند.

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 08:56:54 توسط امجد
به احتما ل قوی این پزشک قربانی اقدامات سربازان امام زمان اداره اطلاعات شده وبازهم باید شاهد سربه نیست شدنهای بیشتر بود /این پزشک شاید می خواسته اطلاعاتی را بروز دهد و لو رفته /ننگ ونفزت بر حکومت فاشیستی ایران اسلامی.

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 08:48:26 توسط وطنم ايران
هموطن پزشك خيلي چيزها را از جنايات در كهريزك شاهد بوده و رژيم او را بقتل رسانده ٠

lundi 9 novembre 2009

ابوی در پادگان بود







13 آبان- تهران ابوی در پادگان بودآقا زاده شلیک می کرد
سردار حق طلبو پسر تیراندازش

jeudi 5 novembre 2009
















































































دیدنیها >> ويژه خبرنامه گويا: گزارش یک شاهد عینی از مراسم راهپیمایی ۱۳ آبان در دانشگاه تهران (+ تصویر)
1ـ تجمع طولانی بود و از قبل از 10 تا بعد از 16 ادامه داشت.
2ـ امروز تمام درها باز بودند اما دم درها در بیرون از دانشگاه یک ردیف پلیس یا گارد ویژه چیده بودند و پشت سر آنها نیز نیروی پشتیبیانی بود.
3ـ ابتدا دانشجویان سعی کردند که از در قدس بروند بیرون اما جو به شدت نظامی خیابان قدس مانع از عبور آنان به بیرون از دانشگاه شد.
4ـ دانشجویان به سمت سردر اصلی رفتند و تا آخر وقت آنجا ماندند.
5ـ دانشجویان با شعارهایشان مشخصاً از مرز نظام گذشتند و تندترین شعارها را علیه رهبری دادند. این میتواند نقطه عطفی در جنبش باشد. در کمال تعجب گارد ویژه هیچ واکنشی نشان نداد جز یکبار که با کمی پیش روی دانشجویان را مجبور کرد که همان چند قدمی را که از سردر بیرون آمده بودند به داخل بازگردند.
6ـ دانشجویان پرچم کنار سردر را پایین کشیدند و به آن نماد سبز وصل کردند و دوباره بالا بردند. در آخر وقت یکبار دیگر آن را پیایین کشیدند و به آن بادکنک و یک پارچه سبز اضافه کردند کردند و دوباره بالاکشیدند.
7ـ در بیرون از دانشگاه عده ای از لباس شخصی ها از دانشجویان فیلمبرداری میکردند. حتی در ساختمان روبروی دانشگاه یک دوربین حرفه ای نسب کرده بودند و فیلم گرفتند. دانشجویان در جواب شعارهایی دادند مانند «مزدور چقدر گرفتی، دوربین رو دست گرفتی» و ...
8ـ دانشجویان جلوی پای ماموران یگان ویژه و فیلمبرداران پول خرد و اسکناس ریختند
9ـ برخی از شعارها چنین بود:«پول نفت گم شده، خرج بسیجی شده»، «حسین حسین شعارشه، تجاوز افتخارشه»، «سفارت روسیه، لانه جاسوسیه»، «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران»، «جنتی لعنتی، تو دشمن ملتی»، «بسیجی حیا کن، مفت خوری رو رها کن»، «بسیجی واقعی، همت بود و باکری»، «ستاره دانشجو، مدال افتخاره»، «دانشجو میمیرد، ذلت نمیپذیرد» و شعارهایی نیز در حمایت از موسوی، کروبی، خاتمی، صانعی و منتظری داده شد.
10ـ برخی از شعارهای امروز که خط نظام را رد کرد چنین بود:«ای رهبر آزاده، خمینی چشم براته»، «معاویه حیا کن، سلطنت رو رها کن»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «نه هاشمی نه احمدی، لعنت به بیت رهبری»، «رهبر ما جوعلقه، ولایتش معلقه»، «ننگ ما، ننگ ما، رهبر الدنگ ما»، «محمود جنایت میکنه رهبر حمایت میکنه»، «شعار ملت ما، دین از سیاست جدا»، «رهبری، رهبری، ننگ به نیرنگ تو، خون جوانان ما میچکه از چنگ تو»، «سید علی پینوشه، ایران شیلی نمیشه» و ...
11ـ حدود ساعت 2، دو عدد اتوبوس آمد و جلوی دانشگاه طوری پارک کرد که دید مردم از دانشگاه کور شود. هر چند که صدا هنوز به گوش مردم میرسید

سیزده آبان عکس
































































































































































































































































































































































زاینده رود جان میگیرد