vendredi 25 septembre 2009

از وبلاگ ها




از حضرات آيات عظام صبر نکنيد تا عمامه شما را هم بپرانند تا آقای خامنه ای ديگر برای شما چه مانده است؟
کشکول خبری هفته (۹۷)ف. م. سخن
حضرات آيات عظام صبر نکنيد تا عمامه شما را هم بپرانند"حمله حاميان دولت به خاتمی با سلاح سرد در راهپيمايی روز قدس. گزارش خبرنگار سلام حاکی است حاميان دولت با در دست داشتن چاقو قصد تعرض به خاتمی را داشتند که با دخالت مردم نتوانستند به اهداف شوم خود برسند... اين گزارش حاکی است عمامه سيد محمد خاتمی در پی اين حمله از سر او افتاد." «سلام»
اين آقا که مشاهده می کنيد حجةالاسلام خاتمی ست. مردی محترم از خاندانی روحانی، با سابقه ای طولانی در مبارزات انقلابی. مردی دانشمند و باتقوا و مورد اعتماد جامعه روحانيت آن قدر که مسئوليت مرکز اسلامی هامبورگ توسط دکتر بهشتی به ايشان سپرده شد. مردی اهل قلم و انديشه، دارای تاليفات متعدد که با بيش از ۲۰ ميليون رایِ واقعا مردمی به مدت هشت سال رياست قوه ی مجريه را بر عهده داشت. مردی که با طرح گفت و گوی تمدن ها، توجه مقامات کشورهای پيشرفته را به خود جلب کرد و راهی را در پيش گرفت که می توانست به صلح جهانی کمک کند. مردی که چشم دنيا به مدت هشت سال به او دوخته شده بود، شايد بهبودی در روابط ايران با ساير کشورهای جهان به وجود آيد.
در اين عکس مشاهده می کنيد که عده ای از اراذل و اوباش طرفدار محمود احمدی نژاد عمامه ی او را پرانده اند، و اگر مردم و نيروهای حفاظتی به دفاع از او بر نمی خاستند، چه بسا اکنون به شهدای جنبش سبز پيوسته بود. اين جسارت از کجا نشات گرفته است؟ مردی که دنيا به او چشم دوخته بود، چگونه به اين حد از ضعف رسيده است که امروز عده ای بی سر و پا جرئت می کنند تا به او اين گونه تعرض کنند؟
پاسخ ساده است. در زمانی که او قدرت داشت، مردم را پشت سر خود داشت، امکانات قوه ی مجريه در اختيار او بود، مجلس پشتيبان او بود، از قدرت خود استفاده نکرد و به ظلم و تعدی مجال رشد داد. تعرض به حقوق ديگران را ناديده گرفت و با متعرضان مماشات کرد. نتيجه اين شد که می بينيم.
اکنون نوبت آيات عظام رسيده است. همان روندی که از آيت الله العظمی شريعتمداری آغاز شد و به آيت الله العظمی منتظری رسيد و امروز نيز آقايانِ ديگر هدف تعرض اراذل و اوباش حکومتی قرار دارند. اگر آقايان از قدرت امروز خود عليه ظلم استفاده نکنند، به يقين دچار سرنوشت آقای خاتمی خواهند شد. مردم زمانی پشتيبان آقايان خواهند بود که آقايان پشتيبانِ مردم باشند. از دست دادن پشتيبانی مردم کار را به جايی خواهد رساند که بعيد نيست عمامه ی آقايان نيز زير پای اراذل و اوباش حکومتی بيفتد.
الپر و فاطمه ستوده را آزاد کنيد"پس از صدها بازداشت معترض و مخالف و محاکمات نمايشی، سرکوب بر روی وب نگاران و کاربران اينترنت تشديد و تمرکز يافته است. گزارشگران بدون مرز از دستگيری يکی از قديمی ترين وبلاگ نويسان ايران علی پيرحسينلو مطلع شده است. اين روزنامه نگار و همکار بسياری از روزنامه های توقيف شده اصلاح طلب، شبانگاه ٢٦ شهريور پس از تفتيش منزلش از سوی ماموران اطلاعاتی به همراه همسرش فاطمه ستوده بازداشت و به محل نامعلومی انتقال يافته است. اتهام اين روزنامه نگار و همسرش "اقدام عليه امنيت ملی" اعلام شده است..." «گزارش‌گران بدون مرز»
الپر و همسرش دستگير شدند. خبر در وب‌لاگ‌شهر انعکاس نسبتا وسيعی يافت. الپر يکی از وب لاگ نويسان قديمی اصلاح طلب است که همواره در وب لاگ خود به دفاع از زندانيان اهل قلم بر می خاست و نوشته هايش جملگی در جهت آزادی بيان بود.
بعد از دستگيری الپر، گروهی از وب لاگ نويسان با نوشتن مطلب، تغيير نام وب لاگ، گذاشتن لوگو، خواهان آزادی او و همسرش خانم فاطمه ستوده شدند. لينک مطالب اين وب لاگ نويسان را در وب لاگ خود گرد آورده ام که می توانيد با مراجعه به اين آدرس، نوشته های ايشان را بخوانيد:http://www.fmsokhan.com/archives/2009/09/oeuu_uuoe_oeoeu.html
در صورتی که مايل باشيد مطلبی در حمايت از آزادی الپر و همسرش بنويسيد، لطف کنيد در بخش نظرات اين پُست آن را مرقوم فرماييد يا اين که لينک مطلب نوشته شده در وب لاگ تان را در آن جا قرار دهيد.
وقتی در بلندگوی حکومت فرياد می زنند مرگ بر اسرائيل..." بسيج با بلندگو: مرگ بر اسراييل - مردم: مرگ بر روسيه!" «خبرنامه گويا»
وقتی در بلندگوی حکومت فرياد می زنند مرگ بر اسرائيل معنی اش برای مردم ما می شود مرگ بر روسيه!وقتی در بلندگوی حکومت فرياد می زنند مرگ بر آمريکا معنی اش برای مردم ما می شود مرگ بر چين!وقتی در بلندگوی حکومت فرياد می زنند آزادی معنی اش برای مردم ما می شود زندان!وقتی در بلندگوی حکومت فرياد می زنند انتخابات آزاد معنی اش برای مردم ما می شود انتصابات پنهان!وقتی در بلندگوی حکومت فرياد می زنند احمدی نژادِ مردمی معنی اش برای مردم ما می شود احمدی نژادِ موردِ نفرتِ مردم!وقتی در بلندگوی حکومت فرياد می زنند ما بمب اتم نمی خواهيم معنی اش برای مردم ما می شود ما بمب اتم می خواهيم!وقتی در بلندگوی حکومت فرياد می زنند خامنه ای رهبر است وارث پيغمبر است معنی اش برای مردم ما می شود خامنه ای زورگو است و وارث استالين است!وقتی در بلندگوی حکومت فرياد می زنند اسلام را روحانيت زنده نگه داشت معنی اش برای مردم ما می شود حکومت ظلم را روحانيت زنده نگه داشت.وقتی در بلندگوی حکومت فرياد می زنند راه پيمايی ميليونی مردم در حمايت از حکومت معنی اش برای مردم ما می شود راه پيمايی ميليونی مردم در ضديت با حکومت!وقتی در بلندگوی حکومت فرياد می زنند غزه و لبنان معنی اش برای مردم ما می شود نه غزه، نه لبنان!
کاريکاتوريست های سبز خسته نباشيد" اين تظاهرات خيابانی تقليد مغلوط و کاريکاتور انقلاب ۱۳۵۷ است." «آيت الله خامنه ای»
بچه های سبز از کاريکاتوری که در راه پيمايی روز قدس کشيديد به سهم خود تشکر می کنم. عجب کاريکاتور موثری بود. قشنگ نقاط ضعف حکومت را بزرگ کرديد. قشنگ واقعيت تلخ حکومت را نشان داديد. کاريکاتورتان البته ميليونی بود، آن هم با نماد سبز. آن ها که نمادشان دشنه و حوض خون است، معلوم است که می خواهند نهال سبز را ريشه کن کنند و بخشکانند. نهال سبز با خون آبياری نمی شود اگر هم بشود، می پژمرد و از بين می رود.
فردا، آقای خامنه ای در يکی ديگر از سخنرانی هايش خواهد گفت کاری که شما کرديد کاريکاتور انقلاب بود. بله. کاريکاتور بود، اما نه کاريکاتور انقلاب، بلکه کاريکاتور سيستم حکومتی او. مردمِ کاريکاتوريست ما با همين کاريکاتورها، متجاوزان به حقوق شان را قرن ها زلّه کرده اند. آن ها را بدون اين که خود بدانند و بفهمند در هم شکسته اند. آن ها را از خانه ی اجدادی شان بيرون رانده اند. حکومت فعلی قوی تر از مهاجمان تازی و مغول نيست که مردم حريف آن ها نشوند. ضربا ت ريز و پيوسته، اين غول بی مغز را از پا خواهد انداخت. زيباترين کاريکاتور البته تصوير زمين خوردن اين غول است. مردم ما به زودی اين کاريکاتور را خواهند کشيد. کاريکاتوری که رنگ زمينه ی آن نه سرخ که سبز خواهد بود.
بازجوی آقای ابطحی چرا وب لاگ ايشان را به روز نمی کنی؟"وبلاگنويسی از داخل زندان، اگرچه يک پديده ی مهمی شد ولی برای من در اين غربت زندان فرصت بيرون آمدن از اطاق تنهائيم بود وامکانی بود که حرفها ودرد دل هايم را آن گونه که خودم باورداشتم بنويسم و ازغربت و سختی ام تا حدودی کاسته شود. اما اصحاب وبلاگنويسی که همواره همه را به مبارزه با سانسور و فيلتر می خواندند، فرمان وفراخوانی به هک کردن سايت من صادر کردند و اين فرمان افاقه کرد و آدرس رسمی سايت من از کار افتاد. خيلی ها به جد و طنزاشاره کردند که سايت را بازجو می نويسد و يا من تحت فشار آن را به روز می کنم. با سابقه ای که البته از زندان شنيده بوديم، حرف نامربوطی تلقی نمی شد اما اين بار واقعا فضای متفاوتی در زندان بود. لا اقل در مورد من شکنجه و آزاری صورت نگرفته است..." «اومدم. باز اومدم. با IR اومدم؛ وب نوشته های آقای ابطحی از داخل زندان، با آدرسِ وب نوشته ها دات آی آر)»
آقای بازجو!نماز روزه ات قبول! ان شاء الله در بهترين نقطه ی بهشت يک جای سوپر دولوکس به تو می دهند با يک شلاق طلايی و يک بطری نوشابه ی ملکوتی! آن لحظه که کابل را در هوا می گردانی يا بطری نوشابه را در بدن زندانی فرو می کنی اجرت با خدا خواهد بود. ان شاء الله يک در دنيا بدهی و هزار در آخرت بگيری!
آقای بازجو!شيوه ی کارت حرف ندارد. ببين تا به حال چه کسانی را به زانو در آورده ای: آيت الله شريعتمداری، نورالدين کيانوری، ناخدا افضلی، عزت الله سحابی، و ده ها نفر ديگر از راست تا چپ، از روحانی تا غير روحانی. دمت گرم. الحق که درسِ روس ها را خوب ياد گرفته ای. چه بسا خود آن ها بخواهند از تو شيوه های دگرگون سازی آدم ها را بياموزند. آقای ابطحی را هم خوب اين رو آن رو کردی. غير از اين از شما انتظار نمی رفت. کسی که به قول خودش سرهنگ عطاريان را به زانو در آورد و زندانی بيست و پنج ساله ی زندان شاه را پشت ميز اعتراف بنشاند، بايد که بتواند يک روحانی شوخ طبعِ اهل قلم را به زانو در آورد. اين که برايش کاری ندارد.
آقای بازجو!قصد من از نوشتن اين مطلب تعريف و تمجيد از شما نيست، بل که گلايه است. فدای آن فحش های خواهر و مادر و دست سنگين ات شوم! چرا وب لاگ آقای ابطحی را زود به زود به روز نمی کنی. همان طور که ايشان دل اش برای کامپيوتر و وب لاگ تنگ می شود، ما هم دل مان برای نوشته های ايشان تنگ می شود. آخر می دانی، برای ما فرقی نمی کند فکرِ نوشته های او از کجا بيايد. همين که انگشت اش را روی کی برد می گذارد و با آن نثر روان حتی فکری را که تو توی مغزش کرده ای روی صفحه ی سفيد وُرد می آوَرَد برای ما کافی ست.
ببين در آخرين پست اش چقدر قشنگ راجع به نوشابه و نوشابه خوری و کارکرد نوشابه نوشته. آدم حظ می کند از اين همه هوش و ذکاء:"اين بار نوشابه برای خودم باز نکردم تا مثل آن بار باعث حرف و حديث نوشابه ای داخل زندان شود. تازشم ماه رمضان است و انشاء الله روزهای آخر زندان باشد و ديگر نوشابه مورد استفاده ندارد..." (وب نوشته ها دات آی آر).
آقای بازجو!واقعا برای شما مصرف نوشابه در ماه رمضان و غير رمضان فرق می کند؟ يعنی واقعا در ماه رمضان استعمال نوشابه ممنوع است؟ يعنی شما واقعا مقيد به اين چيزها هستيد؟ حالا فرقی ندارد که هستيد يا نيستيد ولی لطف کنيد اجازه دهيد آقای ابطحی همين چيزها را بنويسد تا ما از وضعيتی که بر زندان ها حاکم است خوشحال شويم. شايد ما هم بخواهيم به نزد شما بياييم و در دانشگاه شما چيز ياد بگيريم. اصلا يک سوال: چرا شما که می توانيد آدم ها را اين قدر دگرگون کنيد، آن هم در مدت کوتاهِ سی چهل روز، در تلويزيون برنامه نمی گذاريد و ما را بدون اين که اسباب زحمت شما در زندان شويم هدايت نمی کنيد؟ مگر شما حقوق بگيرِ حکومت نيستيد و وظيفه تان عوض کردن افکار آدم ها نيست. چطور آقای ابطحی عوض شود، آقای عطريان فر عوض شود، ده ها و صدها نفر ديگر عوض شوند، ولی ما عوض نشويم؟
آقای بازجو!ببخشيد سرتان را درد آوردم و وقت تان را گرفتم. برويد با مشت تو سر زندانی سمج بزنيد تا در دفتر اعمال تان اين کار نيک ثبت شود و غرفه ای به غرفه ها و حوری‌يی به حوری های بهشتی تان اضافه شود. نمی خواستم مصدع اوقاتِ شريف تان شوم، و فقط قصدم اين بود که استدعا کنم اجازه دهيد آقای ابطحی –که در اصل روح حلول کرده ی شما در جسم اوست- وب لاگ اش را به روز کند. والسلام.
تفسير خبر کشکولی* زمزمه های معامله آمريکا و روسيه بر سر ايران «جرس»** - عرض نکردم که وقتی صحبت پول می شود اين ها حاضرند مادرشان را هم بفروشند؟!
* آيت الله خامنه ای هلال ماه را رويت کرد، بقيه مراجع نکردند! «خبرنامه گويا»** - پشت بامی که ايشان روی آن قرار دارد خيلی بالاتر از پشت بام ديگران است برای همين توانسته است ببيند. فقط بايد مراقب باشد يکهو از آن بالا با کله پايين نيفتد.
* فشار شديد بر خانواده و دوستان ابراهيم شريفی؛ يکی از افشاکنندگان تجاوز جنسی در زندان، برای انکار تجاوز «کمپين بين المللی حقوق بشر»** -البته که تجاوز نکرديد. من غلط کردم گفتم تجاوز کرديد. من دروغ گفتم. من از اين دروغ خود توبه می کنم. فقط لطفا به اين آقا بگوييد با من کار نداشته باشد و آن بطری را از [...] بيرون بياورد...
* بازداشت گسترده سبزپوشان مشهدی در روز قدس «خبرنامه گويا»** بازداشت شدگان- ای امام رضا جان! شما هم اين جوری بر قلوب مردم حکومت می کردی؟! آخ!
* مدودف: اسرائيل به ايران حمله نمی کند «راديو زمانه»** - خب الحمدلله انگار معامله جوش خورده است. اين حاجی مدودف حرف اش حرف است و توانسته دو طرف دعوا را از خرِ شيطان پياده کند. آدم حَکَم تعيين می کند هم يک همچين حاج آقايی را بايد تعيين کند.
* واکنش منفی روسيه به اظهارات احمدی‌نژاد «راديو زمانه»** -دِ! همين الان داشتيم تعريف تان را می کرديم ها! حاجی مدودف تو هم رشوه گرفتی؟! لعنت بر شيطان!
آقای خامنه ای ديگر برای شما چه مانده است؟"جنبش سبز برغم هشدارها و تهديد سپاه، روز قدس را به نمايشی از اعتراض و همبستگی تبديل کرد. شعارهای سبز حتی روی اتوبوس‌های حاميان دولت نيز نقش بستند..." «دويچه وله»
آقای خامنه ای ديگر برای شما چه مانده است؟ اين حکومت در هم شکسته ی زبون را چگونه می خواهيد حفظ کنيد؟ با مشتی اراذل و اوباش قداره بند؟ با عده ای درنده خوی تا بُن دندان مسلح؟ با سرکوب؟ با قتل؟ با شکنجه و تجاوز؟ حفظ اين حکومت ديگر چه ارزشی دارد؟ با اين حکومت، با اين وحشی گری ها، می خواهيد اسلام را گسترش دهيد؟ تشيع را آبرو بخشيد؟ روحانيت را به عرش بَريد؟ با اين گروه خون ريز جبار به کجا خواهيد رسيد؟
ببينيد در دور و اطراف تان چه کسی باقی مانده است؟ دوستان ديروزتان، پايه گذاران حکومت اسلامی، بانيان نظام کجايند؟ از راست تا چپ را تار و مار کرده ايد. از خودی تا غير خودی را زير پا لگدمال کرده ايد. بر روی جنازه ها جشن و پای کوبی به راه انداخته ايد و جام های پر از خون را در مهمانی متجاوزان جنسی به سلامتی يک ديگر سر کشيده ايد.
از ياران قديم تان چه کسی را برای خود نگه داشته ايد؟ از مهندس موسوی، آقای کروبی، آقای رفسنجانی، تا آيت الله های بزرگ را در مقابل خود قرار داده ايد و رفتارتان را علی وار می دانيد؟ به راستی علی (ع) اين چنين حکومت می کرد؟ اگر يک هزارم آن فجايعی که در زندان های شما روی داده است، به علی نسبت داده می شد، يک نفر شيعه در سراسر جهان باقی نمی ماند. علی اگر علی شد و علی ماند به خاطر روايت هايی بود که از مهر و محبت و مردم دوستی اش نقل می کردند. اگر در کتاب های دبستان می نوشتند که علی با کشتن مردم قدرت اش را حفظ کرد، با شکنجه و آزار جنسی، مخالفان اش را از ميدان به در کرد، با دروغ و تقلب حاکمان اش را به مردم تحميل کرد، عمال اش به دختران و پسران در بند تجاوز کردند، به خانه های مردم به خاطر بر آوردن بانگ الله اکبر حمله بردند، آيا علی علی می شد؟
آقای خامنه ای شما ديروز مردم را از دست داديد، امروز دوستان سابق تان را، و مطمئن باشيد بدون مردم و دوستان يک دل، حکومتی باقی نخواهد ماند، که شما در راس آن بنشينيد و حُکم برانيد. آقای خامنه ای ديگر چيزی برای شما باقی نمانده است. بازی را باخته ايد. اين خانه ی در هم شکسته ی از همه جا تَرَک خورده را بايد تَرْک کنيد در غير اين صورت آوار آن بر سرتان خراب خواهد شد.

dimanche 20 septembre 2009

رفسنجانی به نماز آمد اما به دیدار رهبر نرفت



































































از




































میان عکس‌های جالب توجه امروز که توسط خبرگزاری‌ها از نماز عید فطر منتشر شده، عکس زیر معنادار است




































رفسنجانی به نماز آمد اما به دیدار رهبر نرفت
با وجود آنکه امروز صبح علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس‌ مجمع تشخیص مصلحت نظام در نماز عید فطر شرکت کرد، اما تصاویر منتشر شده توسط سایت رهبری نشان می‌دهد که وی در جلسه دیدار سران نظام با مقام رهبری غایب بوده است.
هیچ‌کدام از خبرگزاری‌ها در مراسم فوق عکاسی نکرده‌اند بلکه طبق روشی که اخیرا دفتر رهبری باب کرده است، عکاسان دفتر عکس گرفته و این عکس‌ها را اختیار رسانه‌ها قرار داده‌اند.
همانطور که مشاهده می‌شود سمت راست مقام رهبری خالی و سمت چپ او برادران لاریجانی به همراه محمود احمدی‌نژاد نشسته‌اند.
در عکس‌های همچنین منتشر شده، نشانی از سید حسن خمینی و سایر اصلاح‌طلبان نیست.
این عکس‌ها را خبرگزاری کار ایران ببینید.






































چند گزارش تکمیلی از تظاهرات اعتراضی مردم ایران در روز قدس
انتشار: شنبه ۲۸ شهريور
عکاس: تلویزیون واشنگتن
طرفداران ميرحسين موسوی در روز قدس (تهران، ٢٧ شهريور ١٣٨٨)
11:10GMT—7:10AM/EST
واشنگتن، 19 سپتامبر (تلویزیون واشنگتن)— به گزارش خبرنامه امیرکبیر، روز گذشته، تظاهرات دولتی روز قدس که با حضور گسترده مخالفان دولت و شعارهای اعتراضی آنان توام بود، حاشیه های فراوانی داشت.
امسال با وجود تمامی تدابیر امنیتی و هشدار های مقامات سیاسی امنتی جمهوری اسلامی مبنی بر «ممنوع بودن هرگونه شعار و حضور انحرافی معترضین»، مردم معترضی که در چند نقطه تهران و شهرهای مختلف حضور یافته بودند، با طرفداران دولت و ماموران لباس شخصی به مقابله پرداختند. در تظاهرات تهران، مهدی کروبی حضور یافت ولی حضور میرحسین موسوی و محمد خاتمی، بنا به گزارش خبرگزاری ها و شاهدان عینی، بدلیل هجوم و «توهین های طرفداران» دولت و هرگونه خطر احتمالی، نیمه تمام باقی ماند.
به گفته یک شاهد عینی به تلویزیون واشنگتن، در خیابان های متعدد تهران مانند 16 آذر، 7 تیر، کریمخان، پانزده خرداد، ولی عصر و بلوار کشاورز، عده زیادی از معترضین با در دست داشتن نمادها، پلاکاردها و پارچه های سبز و سر دادن شعارهائی بر خلاف تریبون حکومت، دست به اعتراض گسترده ای زدند.
همین گزارش خاطرنشان کرده است که در تقاطع بلوار کشاورز با خیابان امیرآباد تهران، طرفداران دولت و نیروهای بسیجی، در حالیکه پرچم های زرد حزب الله لبنان را حمل می کردند، به صفوف مردم حمله کردند.
گزارش شاهد عینی تلویزیون واشنگتن، مردم معترضی که جمعیت آنها فقط در حدفاصل میدان 7 تیر تا بلوار کشاورز بالغ بر دهها هزار نفر بود، در مقابل شعار «مرگ بر اسرائیل» بلندگوی رسمی، شعار می دادند «مرگ بر روسیه» و «مرگ بر چین» و در پاسخ به شعار «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند» توسط بسیجیان، شعار می دادند «ما اهل کوفه نیستیم پشت یزید بایستیم»، که با خشونت و حمله بسیجیان روبرو گردید.
شعارهای دیگر معترضین نیز، «ای رهبر کودتا این آخرین پیامه، جنبش سبز ایران آماده ی قیامه» و «منتظری زنده باد صانعی پاینده باد»، «کروبی دستگیر بشه ایران قیامت می شه» و همچنین «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» بود. گزارش های رسیده به خبرگزاری ما همچنین شاهد آتش زدن پرچم روسیه توسط جوانان معترض بود.
این گزارش همچنین از حمله نیروهای گارد ضد شورش و بسیجیان لباس شخصی به مردم در خیابان فاطمی با باتوم و چوب و زخمی و بازداشت نمودن تعدادی از معترضین خبر داد.
گزارش های تکمیلی همچنین از تشنج و درگیری در محله صادقیه تهران، ونک و آزادی در روز قدس خبر داد. منابع رسمی ایران از تعداد بازداشتی ها خبری منتشر نکرده است.
منابع: خبرنامه امیرکبیر، تلویزیون واشنگتن
© تلویزیون واشنگتن 2009. کلیه حقوق محفوظ است.

استقامت جنبش سبز و فرسايش دستگاه تبليغاتی ديکتاتوری، مجيد محمدی،

شنبه 28 شهريور 1388
استقامت جنبش سبز و فرسايش دستگاه تبليغاتی ديکتاتوری، مجيد محمدی، راديو فردا
حکومت ولايت مطلقه‌ فقيه در ايران تقريبا همه‌ منافذ آزادی‌های بنيادين يعنی آزادی رسانه‌ها، اجتماعات، تشکيلات و بيان را در حوزه‌ عمومی و رسمی بسته است.
اين رژيم با کشتن دهها نفر، ضرب و جرح و بازداشت هزاران نفر، محاکمه‌ صدها نفر، شکنجه و تجاوز جنسی به برخی از معترضان بازداشتی و بستن دهها پايگاه اطلاعاتی و روزنامه اعتراضات عمومی پس از انتخابات را موقتا به بام خانه‌ها و پلکان مترو و شبکه‌های اجتماعی اينترنتی به عقب راند. اما اين سرکوب‌ها پايان بازی نبود.
جنبش سبز با سرسختی در برابر يک رژيم نظامی- پليسی و علی رغم ارعاب‌ها در روز قدس در سراسر کشور به ميدان آمد. مخالفان حکومت نه تنها مشروعيت نظام بلکه همه‌ی دستگاه‌های امنيتی، نظامی، و تبليغاتی آن را مورد چالش قرار داده‌اند. حکومت نيز در مقابل تلاش کرده است با بسيج نيروهای تحت کنترل خود در برابر موج های مردم موش و گربه بازی کند و مرتبا کار را تمام شده اعلام نمايد.
اما رژيم برای اين اقدامات غير از بی اعتبار شدن و نمايش خود در صحنه‌ی عمومی به عنوان رژيمی جنايت کار هزينه‌هايی را در حوزه‌ی کارکردهايش نيز پرداخته است. مهم ترين اين هزينه‌ها فرسايش دستگاه تبليغاتی حکومت دينی است.
کارکرد اين دستگاه عمدتا مبتنی بود بر ۱) گردهمايی‌ها و راهپيمايی‌های دوره‌ای و موسمی مذهبی و ملی مثل روز قدس، نماز عيد فطر، مراسم شب‌های احيا، ۲۲ بهمن، و مانند آنها؛ ۲) انحصار رسانه‌های ديداری و شنيداری و کنترل همه جانبه‌ی رسانه‌های مکتوب؛ ۳) توليدات دولتی و رانتی در حوزه‌ی فرهنگ و هنر؛ و ۴) در اختيار گرفتن فضاهای شهری از طريق نقاشی‌های ديواری و ديوار نويسی و بيلبورد. همه‌ی اين کارکردها در مواردی به ضد خود تبديل شده‌اند.
مجامع و راه پيمايی‌های غير قابل کنترل
با عدم ارائه‌ی مجوز به جنبش سبز برای گردهمايی و راه پيمايی، فعالان اين جنبش مجبور بوده‌اند از گردهمايی های رسمی تا حدی که با خواست‌های آنها نزديک است استفاده کنند. به همين دليل کروبی و موسوی و مجمع روحانيون مبارز خواستار حضور معترضان در راه پيمايی روز قدس ۱۳۸۸ شدند. شرکت مردم معترض در نماز جمعه ای که با امامت هاشمی رفسنجانی انجام شد با همين هدف صورت گرفت.
به همين دليل هيئت حاکمه به اقدامات گوناگونی برای پيش گيری از بروز اعتراضات عمومی و خيابانی و نمايش قدرت مخالفان در اين گونه بافت و سياق پرداخته است. از اين قبيل اقدامات می توان به موارد زير اشاره کرد:
۱) انتقال نماز عيد فطر سال ۱۳۸۸ از مصلی به دانشگاه تهران به دليل امکان بيشتر کنترل در مراکز متراکم شهری؛ توجيه اين انتقال در جريان بودن عمليات ساختمانی در مصلای تهران اعلام شده است؛
۲) لغو برنامه‌های شب‌های قدر در مقبره‌ی خمينی که در سال های پيش با حضور محمد خاتمی و ناطق نوری انجام می گرفت؛
۳) جلوگيری از نماز جمعه‌ی دوم هاشمی رفسنجانی پس از انتخابات و حضور وی به عنوان امام جمعه در روز قدس؛
۴) حذف روحانيون منتقد دولت مثل ابراهيم امينی، رضا استادی، عبدالله جوادی آملی و علی اکبر ناطق نوری از مراسم احيا در قم. لغو اين مراسم ناشی از نگرانی شورای امنيت ملی از بروز اجتماعات اعتراضی بوده است؛ (امروز، ۱۶ شهريور ۱۳۸۸) و
۵) ارعاب شرکت کنندگان در مراسم دولتی غير قابل لغو با بر چسب زنی و عناوينی که معمولا پيامد های سنگينی برای افراد دارد: "تمامی کسانی که روز قدس با شعار و نشانه‌های تفرقه‌انگيز در صحنه حاضر می‌شوند، چه بدانند و چه ندانند و چه بخواهند و چه نخواهند، مزدور اسرائيل هستند." (حسين شريعتمداری، کيهان، ۲۲ شهريور ۱۳۸۸)
اين گردهمايی‌ها بخشی از نظام تبليغاتی حکومت بوده‌اند که دستگاه‌های امنيتی مجبور به تعطيل يا تغيير يا دستکاری در آنها شده‌اند.
حکومتی که بنا به گرايش‌های عام گرايانه همواره خواستار حضور مردم وفادار به خود در صحنه برای اِعمال ديکتاتوری اکثريت بر اقليت بود اکنون با تبديل شدن هواداران آن به اقليت در برگزاری مراسم عمومی و تجمعات و راهپيمايی‌های رسمی با دشواری‌های بسيار مواجه است تا حدی که به گسيل نيرو از حواشی شهر‌ها برای راهپيمايی‌ها می پردازد و در روز قدس امسال به دور نيروها و مر اسم خود برزنت می کشد.
اين حکومت چاره‌ای بجز تمسک به بلندگوهای بسيار قوی برای شنيده نشدن صدای مردم شرکت کننده در راهپيمايی‌های اعتراضی علی رغم بيانيه های تهديد آميز نيروهای نظامی ندارد (نگاه کنيد به بيانيه‌ی سپاه پاسداران در روز پيش از راهپيمايی روز قدس). حضور و استقامت مردم در اعتراضات تا حدی بوده است که حکومت مجبور شد در راهپيمايی روز قدس تفنگش را زمين بگذارد.
رسانه‌های انحصاری به عنوان صدای اقليت
حکومت دينی در سال ۱۳۸۷ حدود چهار ميليارد دلار صرف بخش تبليغات کرده است. در بودجه‌ کشور اين مبلغ تحت عنوان فرهنگ تخصيص داده می شود اما فرهنگ در جمهوری سلامی به تبليغات تقليل پيدا کرده و رسانه‌ها بوق‌های تبليغاتی تلقی می شوند. اين هزينه‌ها برای تبليغ ايدئولوژی حکومتی متوجه کسانی است که اکثرا به مبانی و بنيادهای ايدئولوژی رژيم باور ندارند و به بخش زير زمينی فرهنگ و رسانه های خارجی يا رسانه‌های فارسی زبان مستقر در خارج رو می کنند اما صرفا به کار تقويت روحيه‌ی وفاداران به حکومت آمده است.
در دوره‌ بعد از انتخابات، بواسطه‌ تبديل شدن سازمان صدا و سيما به ارگان تبليغاتی نيروهای امنيتی- نظامی و بستن در خود به هرگونه صدای متفاوت از بيت رهبری و همراهان آن، بينندگان شبکه‌های تلويزيونی دولتی بنا به نقل قولی از مدير سازمان صدا و سيما (اعتماد، ۸ شهريور ۱۳۸۸) تا حد شصت درصد کاهش يافت.
بسياری از هنرمندان و نويسندگان از مصاحبه با رسانه های دولتی سر باز می زنند و از پخش آثار خود از اين رسانه‌ها ابراز نارضايتی می کنند (محسن مخملباف و محمد رضا شجريان). محروم کردن صدها بازيگر و هنرمند از حضور در برنامه‌های تلويزيونی به دليل همراهی با جنبش سبز به افت بيشتر مخاطبان اين رسانه کمک خواهد کرد.
رسانه‌های دولتی پس از وقايع انتخابات و بواسطه‌ی نوع واکنش راديو و تلويزيون دولتی، به جايگاه اصلی خود يعنی رسانه‌ی اقليت و هيئت حاکمه باز گشته‌اند. اما علی رغم تلاش برای پاکسازی گزارش‌ها از صداهای مخالف، اين صداها در پس زمينه ها به گوش می رسد (مثل صدای مخالفان در پس زمينه‌ مصاحبه های کليشه‌ای روز قدس). هيئت حاکمه در صدد است با افزايش شبکه‌ها و اختصاصی کردن آنها در حوزه‌های ورزش، فيلم و سريال و کودکان و نوجوانان بخشی از مخاطبان از دست رفته را بازگرداند.
رانت لزوما محبوبيت و مخاطب نمی آورد
علی رغم وجود صدها ميليارد تومان بودجه و رانت در بخش دولتی برای هنرمندانی که نيازهای تبليغاتی هيئت حاکمه را با آثار خود بر آورده می سازند بخش عمده‌ای از هنرمندان در بيانيه‌های جمعی از همکاران خود خواسته‌اند به ثبت لحظات جنبش مردم در آثار خود اقدام کنند و تلويحا از آنها خواسته‌اند به جای حکومت در سمت مردم بايستند.
اين هنرمندان همچنين جشنواره‌های دولتی را تحريم کرده و بدين ترتيب جانبداری از حقوق مردم را بر رانت‌های حکومتی ترجيح داده‌اند. اين امر موجب شده و خواهد شد دستگاه‌های تبليغاتی و رسانه‌ای رسمی مخاطبان بيشتری را از دست بدهند.
ديوار نويسی سبز
پس از سرکوب اعتراضات خيابانی، شعارهای مردم بر در و ديوار‌های شهرها و مراکز عمومی نقش بسته است و پاک کردن آنها توسط دستگاه‌های تبليغاتی رژيم و شهرداری‌ها نيز (با خط خطی کردن يا پاک کردن موضعی) اين موضوع را که بر ديوارها شعار نوشته می شود بيش از پيش به منظر عمومی آورده است. در بسياری موارد عکس رهبر نظام رنگ پاشی شده است و عوامل رژيم برای حفظ موقعيت ظاهری وی مجبور شده‌اند عکس‌های وی را پاک کنند يا از بيلبوردها بردارند.
تنگ کردن عرصه‌ی عمومی بر مردم عرصه را متقابلا بر تبليغات حکومتی تنگ کرده است.
Published from gooya news {http://news.gooya.com} Copyright © 2009 news.gooya.com All rights reserved for the original source

ابراهیم شریفی


ابراهیم شریفی: فقط صدای نفس خودم و دیگران را می‌شنیدم

ابراهیم شریفی
۱۳۸۸/۰۶/۲۸
محمد ضرغامیابراهیم شریفی یا همان الف- شین که نامش در پرونده مربوط به قربانیان تجاوز در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران مطرح شده بود، به تازگی از ایران خارج شده است.آقای شریفی در مراجعه به مهدی کروبی یکی از کاندیداهای معترض به نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری گفته بود که در زندان مورد آزار و تجاوز جنسی قرار گرفته است.آقای شریفی می‌گوید دانشجوی کامپیوتر و دانش‌آموز زبان ایتالیایی بوده و در ستاد مردمی مهدی کروبی به عنوان ناظر گردشی حضور داشته است. ابراهیم شریفی در گفت‌وگویی با رادیو فردا از دستگیری خود تا تجاوز در زندان می‌گوید:ابراهیم شریفی: بعد از انتخابات هنگامی که از کنسولگری کشور ايتاليا به خانه باز می‌گشتم، در بلوار کنگان شهرک نفت کسی مرا صدا زد، جلو رفتم و يک نفر دستم را از پشت گرفت و به من چشم‌بند و دستبند زد و داخل ماشين کرد و سرم را زير صندلی ماشين برد و مرا به محلی بردند در حالی که چشمانم بسته بود.
رادیو فردا: پس چطور در گزارشی که توسط کميته سه نفره قوه قضاييه منتشر شد، آمده که هيچ ردپايی از آقای الف- شين که شما باشيد در درگيری‌های خيابانی وجود نداشته است؟شما انتظار داريد اينها چه بگويند. من از همان روز اول که آقای مقدمی شروع به بازجويی از من کرد، نيم ساعت بعد از آن از دفتر آقای کروبی بيرون آمدم و گفتم اين داستان به اين سمت می‌رود که گويا من از شما يا پول گرفته‌ام و تطميع شده‌ام و يا گول بازی‌های سياسی را خورده‌ام.
وقتی دستگير شديد اولين جايی که شما را بردند کجا بود و آيا تفهيم اتهام شديد؟من در تمام اين مدت اصلاً بازجويی هم نشدم و فقط اسم مرا پرسيدند آن هم زمانی که قرار بود آزاد شوم.
شما را کجا بردند؟منطقه‌ای که ديگر صدای ماشين هم نمی‌آمد، مرا پياده کردند و به جايی هل دادند که فقط صدای نفس‌های خودم را می‌شنيدم و نفس‌های ديگران. مرا روی شکم خواباندند، نمی‌دانم خوابم برد يا نه، اما حدود صبح صدای ضجه خانمی بلند شد که جيغ می‌زد نکن نکن، نزن نزن.
اين اتفاقات در کجا رخ می داد؟من نمی‌دانم در کدام بازداشتگاه بوديم، چون هم دستم بسته بود و هم چشمم.
در تمام طول مدت بازداشت دست‌ها و چشم‌هايت بسته بود؟بله، فقط زمانی که که غذا می‌دادند دستم را از پشت باز می‌کردند و رو به جلو می‌دادند.
چه مدت در اين بازداشتگاهی که نمی‌دانستيد کجا بود به سر برديد؟از دوم تا نهم تيرماه.
مسئله تجاوز دقيقاً چه زمانی اتفاق افتاد؟روز چهارم که مرا برای اعدام ساختگی بردند، اعتراض کردم که اين چه وضعيتی است اگر می‌خواهيد اعدام کنيد خب بکنيد اين بازی‌ها چيست.يک نفر با لگد به شکمم زد و من زمين خوردم و دائم به شکمم ضربه می‌زد و به کسی گفت اين فلان را ببر حامله کن. آنقدر به شکم من لگد زد که خون بالا می‌آوردم. کتفم را گرفت و مرا کشان کشان به اتاقی برد و دست‌های مرا به ديوار زد.
شما گفته‌ايد که برايتان مشخص نبوده اين تجاوز توسط همان شخص انجام گرفته و يا با يک شیء خارجی.تصور من اين است که همان شخص اين کار را انجام داد، ولی بعداً که فکر کردم ديدم نمی‌توانم با يقين بگويم که اين تجاوز توسط شخص انجام شد يا با وسيله.حتی آقای قاضی محمدی به من گفت تو هيچ چيزی نگفتی، آيا نگفتی نکن بی‌غيرت نکن بی‌ناموس؟ من جواب دادم آن موقع اصلاً مغزم کار نمی‌کرد که بخواهم حرفی بزنم.
شما آن لحظه چه احساسی داشتيد؟ احساس می‌کنم از هوش رفتم، هم به دليل اين که خون بالا می‌آوردم و هم به دليل اتفاقی که خودتان می‌دانيد. آن شخص به من می‌گفت تو که نمی‌توانی از فلانت دفاع کنی می‌خواهی انقلاب مخملی کنی.
وقتی چشمت را بعد از اين اتفاق باز کردی کجا بودی؟جايی شبيه درمانگاه بودم، سرمی به دستم بود و دست ديگرم با زنجير به تخت بسته شده بود. تا اينکه فردی آمد و گفت دکتر مردنی است يا خودمان خلاصش کنيم؟ بعد به من چشم‌بند و دستبند زد و در فاصله‌ای ۱۰۰ قدمی کشاند. دو سه ساعت که گذشت مرا سوار ماشين کردند و کنار اتوبان سبلان بيرون انداختند و گفتند تا ۶۰ بشمار و بعد چشم‌بندت را بردار، اگر زودتر اين کار را بکنی برمی‌گرديم و لهت می‌کنيم.
به خانه که رسيدی اولين کاری که انجام دادی چه بود؟هيچکس از افراد خانواده‌ام در مورد تجاوز خبر نداشت تا زمانی که اين مسئله به وسيله فيلم آقای علامه‌زاده علنی شد. در ضمن هيچ کس به جز آقای کروبی، بعضی از نمايندگان مجلس، نمايندگان قوه قضاييه و بعضی از آيات عظام از اين مسئله خبر نداشتند.
اين مسئله را چه زمانی اطلاع داديد؟فردای آن روز يکی از دوستان که وکيل بود پيشنهاد کرد که بروم شکايتی مطرح کنم. من به دادسرای الهيه رفتم و شکايتی تنظيم کردم. البته خيلی مرا اذيت کردند ولی موفق شدم نامه قاضی را بگيرم و قاضی گفت به پايگاه يکم آگاهی در خيابان نياوران بروم و گفت ممکن است اين کار منافقان باشد.
مسئله تجاوز را با قاضی مطرح کرديد؟نه، من هيچ کجا مسئله تجاوز را مطرح نکردم.
پس چه زمانی تصميم گرفتيد مسئله تجاوز را مطرح کنيد؟من اصلاً نمی‌خواستم مسئله تجاوز را عنوان کنم. زمانی که به آگاهی رفتم، آخر سر به من گفتند دنبال اين پرونده را نگير، اين کار وزارت اطلاعات بوده و برو خدا را شکر کن که آزادت کرده‌اند و زنده‌ای.من توانستم نامه‌ای از پزشکی قانونی بگيرم، چون هنوز کمر و شکم من زخمی بود، بنابراين يکی از دوستانم پيشنهاد کرد که يا پيش يکی از علما و يا پيش آقای کروبی بروم.من پيش آقای کروبی رفتم و نمی‌خواستم قضيه تجاوز را بگويم، ولی آقای کروبی با ديدن اشک‌ها و لحن صدايم به من گفت فکر می‌کنم يک چيزی را پنهان می‌کنی و بعد افرادی که در اتاق بودند را بيرون کرد و تنها با من صحبت کرد، مثال زد و آيه قرآن خواند و به صورت سربسته از من پرسيد چنين اتفاقی افتاده و من گفتم بله.بعد زدم زير گريه و ايشان مرا بغل کرد، در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود و آرام و قرار نداشت.بعد از گذشت يک ماه و نيم از اين اتفاق، آقای مقدمی از من بازجويی کرد و من به پزشکی قانونی رفتم و پزشک آنجا به من گفت بعد از اين مدت هيچ چيز قابل مشاهده نيست، در صورتی که مأمور قوه قضاييه به من گفت اگر چيزی بود حتی سايزش را هم می دادند، ما کارمان اين است.

چاپ کنید
برای دوستان خود بفرستید

عکس



تهران و دیگر شهرهای ایران در روز قدس شاهد تجمع و راهپیمایی معترضان به نتایج انتخابات بود. گوشه‌هایی از این تجمعات را در این گزارش تصویری ببینید

















































































































































































































































































تصویری از غایب بزرگ روز قدس




خبرآنلاین: راهپیمایی روز قدس در شرایطی برگزار شد که هیچ تصویری از اسفندیار رحیم مشایی توسط عکاسان ثبت نشد و کسی او را ندید. مسئول دفتر رئیس جمهور که یک سال از سخنان چالش برانگیزش درباره دوستی با ملت اسرائیل می گذرد غایب بزرگ راهپیمایی روز قدس بود. او که حضورش پس از انتخابات شانه به شانه احمدی نژاد بوده است در راهپیمایی روز قدس دیده نشد.

samedi 19 septembre 2009

جمعی از سینماگران ایتالیا و حمایت از جنبش سبز (تصویر)











جمعی از سینماگران ایتالیا با انتشار عکس خود در حالی که دستبند سبز دارند به حمایت از جنبش سبز ایران پرداختند. در بین آن ها اسامی برتولوچی، نانی مورتی، لیلیانا کاوانی، فرانچسکو رزی، ایتالو اسپنلی دیده می شود.

مسئله ایران است یا فلسطین؟ (تصویری از راهپيمايی روز قدس)


راهپيمايی روز قدس - در خیابان‏های تهران (گزارش تصویری-1)